ما بچه رو آوردیم خونه حمومش دادیم خودمم حموم کردم اذان گفتیم
ده روز گیشم حمومش دادیم بعد هفته ای یه بار حموم دادیم
مادرم مادرشوهر م گفتم اب چله شو بریزید صلوات بغرستید
ماشهر غریب بودیم شوهرم کمکم کرد حموم ش دادیم اخر سر تو یه وان اب از بالای سرش تا پایین مثل غسل همه جاشو اب گرفتیم بعد اب داخل وان رو شوهرم با صلوات بلند دور ریخت درخت نداشتیم بریزیم پای درخت پشت بندش منم حموم کردم شوهرم واسمون صدقه انداخت
یکمم تو خونه قران باصدای بلند خواند
حالا تو نت سرچ کن ببین شاید چیز دیگه ای هم باشه