منم دوس دارم گریه کنم،همش میگم نکنه از شوهرم دور بشم،نکنه بمیرم شوهرم بره یه زن دیگ بگیره،نکنه بچم بی مادر بشه آخه خودم مادر ندارم میدونم واسه دختر چقد سخته،از محیط خونه و شهرمون بدم میاد و آدمایی ک نزدیکم هستن اعصابمو خورد میکنن،دوس دارم با شوهرم و بچم برم ی جای دور تو طبیعت چند روز دور از سروصدا، کلا کلافه شدم بعد زایمان با همه دعوا دارم قبلا اگ از دست کسی هم ناراحت بودم تو خودم میریختم ولی الان ن سریع جواب میدم و بعدش پشیمون میشم...