مثلا من خودم این آهنگ گلپری جون هست
آخرش میگه آرمین ؟
+ جونم
_ اگه من زنت بشم یار و همدمت بشم اگه دعوامون بشه منو با چی میزنی ؟
اونم میگفت آخه قربونت برم کی دلش میاد تو رو بزنه
😂😂😂😂😂😂😂😂😂 منم تو عالم بچگی خودم آب میشدم میرفتم تو زمین 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
یا وقتی جایی آهنگ میذاشتن میرقصیدن من چشمامو میبستم یه آهنگ دیگه میخوندم بلنداااا و میرقصیدم 😂😂😂😂😂😂😂😂 حالا فرض کن همه دارن مثلا تانگو میرقصن من دارم بندری قر میدم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
من فکر میکردم شیطان و شیطون دو فرد جدا هستن و شیطان رئیس شیطونه😶😶😶
وای😂😂😂
خدا لعنتم كنه. انقد كارا كردم كه هرروز يادش ميفتم ميميرم از خجالت. مثلا داداشم ب دنيا اومده بود از خوشالي تو تمام عكسا اداي عقب مونده هارو دراوردم. واااي. انقدم تعداد بالا بود كسي نبود بگه دختره بي عقل قشنگ عكس بگير
همیشه فکرمیکردم کارتون ک میده،شخصیتاش پشت تلویزیون قایم شدن،هرروز میرفتم پشت میز تلویزیونو نگاه میکردم ببینم اونجان😑
یا یه صدای بی سیم داشتم تو گوشی هروقت میرفتم بیرون پلی میکردم با صدای بلند گوشی هم زیر لباسم با اخم راه میرفتم که همه فکر کنن من پلیسم 😂😂😂😂😂😂😂😂
من فکر میکردم داخل بدن دوتا طبقه اس یه طبقه آب و مایعان میره یه طبقه غذا ها تازه طبقه اش هم تو تصورم چوبی بود
من ۳_۴ساله بودم فامیلای مادرم مذهبی و یکیش حتی اخونده
میرفتم بغلشون می نشستم تو چشاشون زل میزدم شعر نفسم گرفت از این شهر حبیب رو میخوندم🤦♀️
ما توی پذیرایی حوض داریم بعد من ماهی های حوض رو در آوردم همشون رو پیچدم توی دستگیره و خوابوندمشون تا سردشون نشه هنوز ماهی میبینم یادش میفتم
یا وقتی میرفتیم مهمونی تو اتاق واسه عروسکم بالشت میذاشتم پنکه هم براش روشن میذاشتم کنترل هم بغل دستش 😂😂😂😂😂😂😂😂
یا همیشه فکر میکردم من توی شهر بیکی باتم ( باب اسفنجی ) زندگی میکنم 😂😂😂😂😂😂
تو بچگی همیشه فکر میکردم یه شوهر دارم اسمش سعیده 😂😂😂😂😂😂😂😂
بعد کلا من بابام چون استقلالی بود اون موقع یه بازیکن بود اسمش زرینچه بود خیلیم علاقه داشتم بهش هرغریبه و اشنا اسممو میپرسید ک اسمت چیه میگفتم زرینچه
بعد مامانمو میدیدن میگفتن شقایق جان اسم قحطی بود🤣
