هیچکدوم به متر زبونمو میارم حرف براش
تو این سه سال خداروشکر هیچ دعوایی نداشتیم؛یه جاهایی اختلاف سلیقه هایی بوده ک اونم با حرف زدن رفع شده
در ایام جوانی فحاشی فراوان و جیغ و داد و گریه و خود زنی و اون زنی😐
الان هیچی دیگه فقط حرفمو عادی بش میگم بعدم نه قهر نه گریه
من که تو جواب دادن کم نمیارم هر کاری هم میکنم نمیتونم جلوی دهنمو بگیرم،
منم رگباریی
من به رگبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر میبندمش دست خودم نیست نمیدونم از کجا میاد اون همه حرف البته بی ادبی نمیکنماااا بعدم بشه میزنم اگه اونمقصر باشه در حد یه چک بعدم گریه و قهر و همیشه خدا با یه بوس یه قلقلک همه چی یادم میره یا به اصطلاح خر میشم
من لال میشم هیچی نمیگم فقط گوش میکنم و اشک میریزم😐
سکوت و قهر( کوتاه چند دقه بیشتر نمیشه) وقتی ببینم بحث داره به سمت بدی میره یا شوهرم عصبی شده دیگه جواب نمیدم یا پا میشم میرم دنبال یه کاری دوست ندارم رومون به روی هم باز بشه و حرمتا از بین ببره، البته همسرمم همینطوره و کلا از منم آرومتره بعد که آرومتر شدیم دوباره حرف میزنیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
