سلام. دو روز تاسوعا و عاشورا رورفتیم شهرستان .اونجا پسری رو دیدم که قبلا همدیگه رو دوست داشتیم ولی ب دلایلی نشد باهم ازدواج کنیم .ازاون روز که برگشتم خونه اصلا حالم خوب نیست.دلم گرفته انگار دارم خفه میشم .همش توذهنمه هیچ جور از ذهنم بیرون نمیره هیچی خوشحالم نمیکنه.....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.