8 ساله ازدواج کردم شوهرم از همون اول بد دل بود وقتی تو خیابون میرفتیم تا یه مغازه نگاه میکردم دعوام میکرد میگفت اینور اونور و ناگه نکن دوسش داشتم زود بچه دار شدیم ومتاسفانه دوتا بچه دارم.8سال که یا بیکاره یا شغل مقطعی و کم در آمد داشته همش تو خونه رو مخم بود من شاغل بودم از اول بابام بهم خونه داد وامشو گذاشت در اختیار خودمون قسطامو خودم دادم خرج خونه دادم هیچی از خودم ندارم از بس خرج زندگی کردم یه ماه پیش میخواستم جدا شم اما مادرم ناراحت شد گفت یه پولی میدم شوهرت مغازه بزنه پوولو گرفت یه تشکر نکرد همیشه از من وخاوادم طلبکاره خانوادش موقع عروسیمون هیچی کمک نکردن همش از من و خانوادم از سر دلسوزی ومحبت هواشو داشتن ...اما اون همیشه تو خونه بهم بی احترامی میکنه ...لالی .کری کوری ....و خیلی حرفای دیگه همش تو خونه دستور میده منو مثل اسیرش میدونه خسته شدم ازش خواستم توافقی طلاق بگیریم تا مهرمو ببخشم الان بچه ها رو میخواد تا طلاق بده خودم هم تا 7 سالگی میدونم حضانت باهامه اما دو دلم هم نمیتونم ازشون دل بکنم هم سختمه دوتا بچه رو نگه دارم با این هزینه هایی که هست .دلم گرفته دارم گریه میکنم نمیدونم چیکار کنم