سلام خانوما
امروز سالگرد ازدواجم بود . دیشب سر یه حرف خیلی بیخود مثلا دلخور شدم و اومدم پیش دخترم خوابیدم . شوهرم هم اصلا نگفت بهم بیا تو تخت بخواب گرفت خوابید راحت .
امروز از صبح منتظر بودم بهم تبریک بگه اما خبری نبود 😢 فکر کردم حتما یادش رفته ، حدود ساعت یک ظهر یه پست گذاشتم تو اینستام و تگش کردم تا یادش بیاد مثلا . مطمئنم دیده اون رو چون دهها کامنت زیرش رفت و اینستاش هم مرتب چک میکنه . اما بازم چیزی نگفت 😢
یه ساعت پیش تقریبا اومدم دخترم رو بخوابونم همونجا تو اتاق دخترم بالش و پتوی خودمم اوردم و دراز کشیدم
بهش پیام دادم فیلم میبینی گفت اره
و بعدش پیامهای پست بعدی که می زارم 👇🏻
الان تو اتاق دخترم هستم و اشک چشمام خشک نمیشه نگران جنینم هستم انقدر دلم شکسته که یه چیزی انگار تو سینم میسوزه نمیتونم خودمو کنترل کنم
فکر میکنم دیگه دوستم نداره و براش ارزشی ندارم
نمیخوام تنها بخوابم و از طرفی هم نمیخوام برم تو اتقام فکر کنه خودمو کوچیک میکنم و غرور ندارم
بگین چکار کنم ؟