بچه ها شوهرمو با هممممه ی بدی هاش دوست دارم و خیلی بهش وابسته ام
اصلا وقتی ب طلاق فکر میکنم قلبم درد میگیره
ولی خیلی اذیت میکنه
پیش مشاور هم ی زمانی بردمش چندین جلسه ولی فقط یک هفته خوب بود و باز همون آش و همون کاسه
هرسال محرم این بساطو دارم شبا میره با دوستاش تو محله شون میگرده
دو س شب آخر من هم باهاش میرم
ولی دیشب دعوای خیلی بدی کردیم قهریم میدونم فعلا هم آشتی نمی کنیم و قراره هرشب بره عشق و حال و من تنها بمونم دیگه خسته ام اصلا ب فکرم نیست