با شوهرم خیلی به مشکل میخوریم، مشاور هم حاضر نیست بیاد. یه بار که دعوا کردیم صداش رو ضبط کردم بردم برای مشاور. مشاور میگه این همش بهانه گیری میکنه احتمالا داره شیطنت میکنه. منم فکر میکنم دلش با زندگی نیست فقط گذر زمان میکنه. دیشب پرید هم شدم دیگه این احساسات رو نتونستم تحمل کنم. نصف شبی زار زار گریه کردم. شوهرم اومد دعوام کرد که چرا بیدارم کردی. صبح هم دوباره دعوام کرد. من گفتم پرید هستم حالم خوب نیست. گفت من باید تاوان بدم که حال تو خوب نیست؟
خلاصه خیلی دلم گرفته. احساس کمبود محبت شدید میکنم.
مشاور گفت مطمین شو سرش جای دیگه گرم نیست. ولی آخه چه جوری مطمین شم؟ هر چی پا پیچ بشم بدتر میشه. تازه حرمت ها شکسته میشه.
خیلی رو قلبم فشاره.