سلام دوستان من هفت ساله که ازدواج کردم خداروشکر مشکلی با شوهرم ندارم اما مشکل من خواهر شوهرمه که قبل از اینکه من باشوهرم ازدواج کنم شوهرش فوت شده بودن بعد سه سال پیش ازدواج کردن ولی یه سال طول نکشید طلاق گرفتن خلاصه الان خونه پدر شوهرمه وکارش دخالت در کوچکترین و بزرگترین مسائل ماست من طی این چندسال حرفهایه زیادی شنیدم که پشت سرم زده شده ولی خصلت گندی که دارم اصلا برو نمیوردم و زود فراموش میکردم تااینکه دیروز خونه جاریم بودم ودختر جاریم گفت که عمم به موهات عیب کرده من موهام فره ولی خواهر شوهرم به حالت کنایه کلمه خیلی زشتی در مورد موهام گفته که دختر جاریم گفت من از خنده پوکیدم خلاصه من خیلی از دیروز ناراحتم وشوهرم میگه تقصیر خودته که همش سکوت میکنی من نمیذاشتم شوهرم بره بهشون بگه که فتنه نشه ونفهمن کی بهم میرسونه حالا گفتم امشب بره به خواهرش بگه که چرا این کلمه رو گفته ولی نگه کی بهم رسونده بنظرتون کارمون درسته یا نه ?برای دختر جاریم بد میشه حتی اگه نگیم اون گفته???من دلم خیلی ازشون پره حتی تو کوتاهیه موهایه پسرم هم دخالت میکنه تا چیزهایه بزرگ تقسیم ارث و این چیزا بی نهایت حسوووووده
دو بار که جلوش در میومدی آدم میشد البته من بودم خودم نمیگفتم شوهرمو میفرستادم
برای برآورده شدن حاجات چله ی حق شناس بردارید خیلی زود حاجت میده.اگه خواستین من هم نائب میشم
هرچی چیزی نگی بیشتر سوار ادم میشن
منم همینطوری بودم
ولی الان نه
خب اشتباه ازخودته چرا نمیذاری شوهرت بره بهشون بگه
برات مهم نباشه چی میگه اصلا اون بگه سیم ظرفشویی خودش بدبخته نمی تونه خوشبختی تورو ببینه بخوای پیغام برسونی خودتو کوچیک کردی
اين خيلي خصلت خوبيه كه دارين كه كينه ايي نيستي
اما از اين به بعد تو هم محترامانه جواب شو بده
دختر جاریت چند سالشه
اصلا این قضیه ربطی به شما نداره عزیزم اگه میخواست خود جاریت بهشون میگفت.خودت میخوای یه کار کنی دختر جاریت فکر کنه فتنه کاری
به شوهرت بگو پیش خواهرش برات بخونه فرفری موی غزل سازی منی بانو جان
باید زودتر از اینا جلوش می ایستادی الان هم یا از خودت دفاع کن یا همچنان به تحقیر شدنت ادامه بده و گله گزاری نکن
اخه خیلی زشته کارش من خیلی احترام میذارم بهشون فک کن خداشاهده حتی شوهرش بعد طلاق اومده دم در خونه اقام به مادرم گفته دخترت دلش پاکه ولی زنم دوسش نداره همیشه حرف درمیاره ولی من فراموش کردم و هیچی نگفتم تا الان این رازو نگه داشتم که شوهر سابقش اومده خونمون
خودت و همسرت نباید اجازه بدین یه بار که بروش بیاری متوجه اشتباهش میشه بطور واضح بگو من دوست دارم خودم برای زندگیم تصمیم بگیرم خوشم از دخالت نمیاد. هرچی هیچی نگی بدتره طرف فک میکنه کارش درسته
همون دیگ از اولش هیچی نگفتی دم دراورده؛ی سری قشنگ بشوری پهنش کنی حالیش میشه پشت سرتم چیزی نگه😡
