شوهرم می گه شاید پسرشه ولی به سنش نمی خوره پسرش باشه انگار همسن خودشه، آخر سر به این نتیجه رسیدیم که برادرشه، حالا اینا به کنار، تو ماشین داشتیم این حرفا رو می زدیم داشتیم می رفتیم دعا کمیل، وسط دعا یهو مداح دعا رو قطع کرد گفت به تو چه فضولی می کنی؟ تجسس نکن، به تو چه فلانی کی بود برادرش بود عموش بود... (گاهی وسط دعا نصیحت و نکته های اخلاقی می گه)، یعنی سر من از شرمندگی رسید به زمین، خیلی عجیب بود احساس کردم خدا به ذهنش انداخت که امشب این حرفا رو بگه واقعا تعجب آور بود انگار یهو با من و همسرم حرف زد