ی خانم ک عاشقانه زندگی میکردن باشوهرش
یهو مچ شوهرشوگرف ک چت داشتع بایه نفر
وشوهره نمیخادش ومیگه طلاق.وزنه هرچی التماس میکنه مرد بابی توجهی تمام میگه نمیخامت ودلیلشم نمیگه چرا وزن میمونه تو این و مرد میگه میخام برم خارج هرچه زود تر وعجله دارم
طلاق نمدونم توافقی گرفتن یاحق طلاق روداد به زن
زن هم بعد رفتن مرد به خارج رف سرکار ی جای عالی وشادو شنگول کنار اومد باطلاق وخونه ای که مرد داده بود بهش روفروخت ویه خونه جدید خرید
بعد مدت کوتاهی مرد برگشت ولاغرونحیف ودرمانده ملتمسانه دنبال زن..ولی زن محلش نمیزاشت
بعد رفتن مرد به خارج،زن فهمیده شوهره بادخترخاله خانم رابطه داشتن.اینو از ویسی که توگوشی دخترخاله بوده میفهمه وابروشوهمه جامیبره
ای اتفاقات کمترازدوماه افتاده برا خانم