ممنون که اومدید
ما سال ۹۱ عقد کردیم سال ۹۶ عروسی
به شوهرم همیشه گفتم هیچی ازم قایم نکن
من خودم هیچی هیچی قایم نمیکنم حتی اگه کار اشتباهی کنم که اون ندونه میام بهش میگم که من این کارو کردم ممکنه دعوامم کنه ولی چیزی ازش قایم نمیکنم
حالا تو این چند ساله هی از شوهرم پرسیدم که چیزی از من پنهان نداری همشیه خندیده گفته ندارم
منم گفتم اگه بعدا بفهمم میذارم میرم
یه بار گفت اگه مثلا یهو برات ماشین بخرم خوشحال نمیشی
گفتم نه چون بیشتر برام مهمه که اون پول رو از کجا اوردی نه اینکه برام ماشین خردی ینی تو یه پولی ازم قایم کردی چندبار بهم دروغ گفتی تا اون پول جدا جم کنی
حالا من خودمم شاغلم تا ریال اخر پولامو شوهرم میدونه ینی هزار تومن تاحالا هیجا قایمکی برا خودم نذاشتم هرچی داشتم بهش گفتم اس ام اس های بانکمم میبینه تو گوشیم
پریشب یه اس ام اس اوند بود رو گوشی شوهرم که سود بانکی واریز شده بود برا یه کات بانک شهر که من میدونستم شوهرم اصلا کارت بانک شهر نداشت
اومد بهش نشون دادم خودش گفت اینو چند ساله گرفته داره توش برا روز مبادا پول میریزه
خیلی ناراحت شدم گفتم اگه به من میگفتی من نمیذاشتم یا چی چرا اینکارو کردی
گفت تو همش منو تهدید کردی که اگه چیزی پنهون کنی من میرم
هیچوقت نگفتی اگه چیزی پنهون کردی بهم بگو
گفت دلیل پنهون کاریم تو بودی
ولی من اصلا قانع نشدم
چون اصلا اصراف کار نیستم و از دارمد شوهرم هرچقدم کم پس انداز میکنیم
خودمم باهاش رو راست رو راستم
حالا تو مغزم یه چاله بزرگ واشده نمیدونم با چی پرش کنم
این در صورتیه که ما تو این سالا بعضی وقتا به پول نیاز داشتم ه شوهرم این پس اندازشو داشته ولی همش گفته ندارم
میخوام ببخشمش ولی یاد خودم میوفتم که چقد صاف و ساده ام باهاش حالم بد میشه
به نظرتون من زیادی بزرگش کردم یا اگه شما هم بودید ناراحت میشدید؟