[QUOTE=102232268]چه حس قشنگی ... ینی هیچ علایمی نداشتی ؟ چی شد فهمیدی برامون تعریف کن ذوق کنیم[/QUOTE
داستان من خیلی پیچیدس
از عید حالم بد بود خیلی زیاد
اما چون درگیر یسری بیماری بودم هی ربطش دادم به اونا
تا جایی که هی بالا آوردم ووزن کم کردم
داشتم خودمو برا مردن آماده میکردم
که یهو گفتم شایدم آره
حامله باشم
بی بی چک آنی مثبت شد
بعد آز خون
شوهرم خیلی اصرار داشت بیبینم اصلا این بچس یا نه وجود داره چیزی یانه
رفتم سونو براقلب
اونجا دکترگفت سن جنین بیشتر والان برا ان تی آمادس
الکی الکی ۱۲ هفته بود
عید کلی مهمون داشتم کلی کار سنگین وبشین پاشو
بعدش کلی برو وبیا وخرید برا خونه ای که میساختیم
تازه روزم میگرفتم
همشم غر میزدم حالم بده حال ندارم جون ندارم دارم میمیرم
نمیدونم چیشد چطوری شد
اما من وشوهرم زوج نابارور بودیم
ما برا جنین اهدایی کاندید بودیم
نمیدونم
از کار خدا هیچی نمیفهمم