این خلاصش بود
اولش ک از محتوای پیاما و زنگا خبر نداشتم
بعد از چند ماه تحمل کردن ب دو طرف گفتم رفتارتون غلطه
کم مونده بود بخورنم
التماس کردم خواهش کردم نفرین کردم
نبودی ببینی زن ایکبیری چه جنجالی ب پا کرد جلو شوهرم
منو جلو دایی شوهرم و بچه هاش خراب کرد
یهو اتفاقی پیاماشونو دیدم کپ کردم
وسایلمو جمع کردم برم خونمون
شوهرم جلومو گرفت پیشونیش خیس خیس شده بود
هزار تا بهونه اورد
خواهش کرد کاری نکنم میگفت مردم هزارتا فکر درموردم میکنن
تصورت اشتباهه
این پیاما بی منظوره و ...
ولی جفتشون الان میترسن ولی بازم گه گاهی کرم میریزن