از دیروز بغض گلومو گرفته بود...میخاستم خفه شم...پیش خالم خیلی شرمنده شدم...واقعن چه بده بجای اینکه برای هم یه دنیای شاد بسازیم همدیگه رو اینقدرراحت داغون میکنیم با دلای کوچیکمون..اگر من رفته بودم چی عوض میشد مگه؟!جز چندساعت خوش بودن هیچی نبود اما همسرم نزاشت برم وناراحتیم چقدربی اهمیت بود...
واقعا ای کاش زندگی رو میشد برگردون عقب ...