2777
2789

تا زه نامزد بودم خواستم سفره رو جمع کنم سطل ترشی رو برداشتم گذاشتم رو سینی گرفتم یه دستم اون یکی دستم هم لیوان بود تا بلند شدم سطل ترشی رو سینی سر خورد افتاد پایین همه ی ترشی ها ریختن رو فرش حالا همه هم جمع بودن از خجالت رفتم نشیتم تو آشپزخونه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تا زه نامزد بودم خواستم سفره رو جمع کنم سطل ترشی رو برداشتم گذاشتم رو سینی گرفتم یه دستم اون یکی دست ...

دقیقا منم همین سوتی رو با دیس برنج داشتم  

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792