دیروز اومد خونمون همسرم بود ..
همسرم رفت اتاق و خوابید حالا هی دوستم از همسرم میگفت خوشبحالت اخ خوشبحالت واخ خوشبحالت ...هی میگفت شش ماهه رابطه ندارم و این حرفا...بعد همسرم اومد بیرون کار داشت با عشوه حرف میزد و قاه قاه میزد ک همسرم نموند و دوباره برگشت اتاقش...
رفاقتام رفاقتای قدیم ...