2777
2789
عنوان

ب دوستم بی اعتماد شدم

389 بازدید | 18 پست

  چن سالیه دوستیم...ازدواج دومشه ...تو ازدواج اولش با یکی دوست شد و از همسرش جدا شد...سالن داره حرفه ایه..همیشه از این همسرش میناله ک س ک س نداریم و من دلم میخواد...

چن باری اومد خونمون یکی دوبارش همسرم بود ک میرفت اتاق می خوابید و اصلن بیرون نمی اومد..

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من از بهترین دوستم ضربه خوردم.از بچگی باهم دوست بودیم.بعد ازدواج دوتامونم رفتو امد خیلی نزدیک داشتیم.من ب شوهرش میگفتم داداش اونم میگفت.چند وقت بد فهمیدم پشت همون داداش گفتناش ریده.با شوهرم ریخته بودن روهم😢

منکه دیگه هیچ دوستی رو تو خونم نمیارم

    ⚘  لایک نکنین ⚘

دیروز اومد خونمون همسرم بود ..

همسرم رفت اتاق و خوابید حالا هی دوستم از همسرم میگفت خوشبحالت اخ خوشبحالت واخ خوشبحالت ...هی میگفت شش ماهه رابطه ندارم و این حرفا...بعد همسرم اومد بیرون کار داشت با عشوه حرف میزد و قاه قاه میزد ک همسرم نموند و دوباره برگشت اتاقش...

رفاقتام رفاقتای قدیم ...

من‌جای‌شمابودم سریع کات میکردم‌باهاش اصلانم‌یه پیامم‌نمیدادم‌بهش.واقعا‌باید ترسید از اینا مخصوصا بامشکلی‌ک داره.

حالا وقتی میدونه همسرت تواتاقه چرا راجب‌رابطه حرف‌میزد؟🤔نمیگ‌یه وقت بشنوه زشت‌باشه

من‌جای‌شمابودم سریع کات میکردم‌باهاش اصلانم‌یه پیامم‌نمیدادم‌بهش.واقعا‌باید ترسید از اینا مخصوصا بام ...

اوهوم...هی تماس میگرفت چن بار ردش کردم دیگ پا شد اومد...

اره کات میکنم...


اخ بگردم ...چی گذشت بهت عزیزم...

هعععععییییییی روزگار.باز یادم افتاد.البته میدونی.مشکل از شوهر اونم بود.دوستم خیلی رفتار مشکوک داشت.رمز رو گوشی داشتن چتای مخفی.حتی حمام دستشویی هم گوشیشو میبر‌د.جلو همه میگفت از شوهرش متنفره و بخاطر مشکلات خونه پدرش ازدواج کرده اما جلو ما ب جوری قوربون صدقه شوهرش میرفت ک بیا و ببین.خلاصه ک سوار بود روشوهره.اونم همه چی در اختیار زنش گزاشته بود.اما خیلی ساده بود بنده خدا.اصلا ب زنش شک نکرد.تا اینکه گندش با شوهر من خودم فهمیدم زنگ زدم بهش گفتم.ولی بازم زنش خرش کردو باور نکرد منم کلاااااا سلام علیکو قط کردم.اما شوهرم قسم ایه میخوره ک من هیج ار تباطی با اون نداشتم

    ⚘  لایک نکنین ⚘
هعععععییییییی روزگار.باز یادم افتاد.البته میدونی.مشکل از شوهر اونم بود.دوستم خیلی رفتار مشکوک داشت.ر ...

بمیرم...مردها هیچ وقت زیر بار نمیرن حتی تو روز روشن اگر مچشونو بگیری...

امیدوارم خدا بهت آرامش بده ...بچه هم داری؟

بمیرم...مردها هیچ وقت زیر بار نمیرن حتی تو روز روشن اگر مچشونو بگیری... امیدوارم خدا بهت آرامش بده ...

اوهوم...بعله پسرم الان ۱۹ ماهشه.اون موقع ۱۱ماهش بود.میدونی ادم حتی اگه ببخشه هم یادش نمیره.همش تو شکو تردید دستو پا میزنه.ک نکنه بازم زنگ بزنه پیام بده.خیلی بده.منکه بد اون واقعا خیلی بهم ریختمو عصبی شدم.خیلی شوهرم از چشمم افتاد.

    ⚘  لایک نکنین ⚘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز