در زمان های قدیم آورده اند که ...
سه تا خانم به اسم های شمسی خانم .اقدس خانم،نیم تاج خانم
اینا دور هم جمع میشن و میگن شب جمعه چیه چرا ما نداریم پس ؟
بین خودشون قرار میزارن وقتی میرن خونه به شوهراشون بگن وای بدنت چه سرده بیا گرمت کنم
خلاصه
شب اول شمسی خانم میره و به شوهرش میگه عباس آقا بدنت چه سرده بیا گرمت کنم و .....
صبح میاد تعریف میکنه
شب دوم نیم تاج خانم میره و میگه اصغر آقا بدنت چه سرده بیا گرمت کنم و ....
شب سوم اقدس خانم میره خونه به شوهرش میگه ممد آقا چرا شما بدنت مثل اصغر آقا و عباس آقا سرد نیست که گرمت کنم ؟
خلاصه چند روز میگذره و از اقدس خانم خبری نمیشه دوستاشم میگن نگاه چه بهش خودش گذشته خبری نیست ازش
اما کم کم نگران میشن میرن سراغش میبینن اقدس خانم دستش شکسته پاش ترک خورده چشمش کبوده
میگت چی شده میگه هیچی فقط گفتم چرا بدنت مثل اضغر آقا و عباس آقا سرد نیست گرمت کنم اونم گفت تو چجور بدن اونا سرد و گرمش کردی ؟و کتکم زد😐
نکته اخلاقی :
هر هدفی که بین دوستان یا نی نی سایت میشه رو پیش شوهراتون نگین 😐