بگیید😃
الان رخت خوابا پهن میشه😁😁😁
خیلی زیاده😂
ممد اسب میشد بهم سواری میداد
اره بگییین😄
ناموسا رختخواب پهن میشه منم صدا کنین دوس دارم خو😓💓
واااای اقا این مال خودم نیستا اما تا عمر دارم یادم نمیره😀😀الان میگم
نیمرو خواستم درست کنم روغن نریختم تابه سیاه شد😂
.
.
مادرشوهرم سوتینمو دید جلو خواهرشواهرم گفت ممه رو خوردن پوستشو انداهتن😲🙊
.
.
شوهرم داشت صبونه میخورد گفت شکر بیار جای شکر ، نمک ریختم تو شیشه اونم نفهمید چایش شور شد😂
.
.
روز مرد خواستم لباس زیر بخرم برای شوهرم چون جوراب و کمربند داشت رفتم مغازه گفتم آقا سوتین دارید؟🙊😲
تقریبا هفت سالم بود با بچه ها داشتیم تو کوچه بازی میکردیم یه خونه دانشجویی بود توی کوچمون «در واقع فقط یه اتاق کوچیک بود
یه پسره توش زندگی میکرد اقا یه شب دیدیم دست یه دختری تو دستشه و رفتن داخل ماهم داشتیم بازی میکردیم که بعد چند دقیقه صدا آه و ناله شنیدیم واای مارو میگی به صفففف ایستادیم پست در از قضا یه قسمت از شیشه شکسته بوده و...اوه اوه حالا ما دو تا پا داشتیم دو تا دیگه قرض گرفتیم رفتیم پیش بابای دوستم گفتیم این اقاهه داره خانمه رو اذیت میکنع و لختش کرده😀😀واااای اقا زنگ زدن پلیس اومد اصن یه وضعی دیگه نمیدونم چی شدن دوتاشون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
