ما قبلا خونه سازمانی بودیم تو یه محوطه بود که تقریبا یه جایی تو حاشیه بود و کلا هیچ صدایی نبود جز سگی و گربه ای و ...
شب اولی که اسباب کشی کردیم خونه جدید محرم بود و ساختمون بغلی نذری داشتنهمش سرو صدا بود کل پنجره ها رو باز کرده بودم صداشونو بشنوم خیلی دوست داشتم صدا بیاد
یادش بخیر