سلام.بچه ها من ۴ ساله با یه نفر دوستم و تو این مدت فقط دو دفعه بیرون دیدمش چون از دو شهر مختلفیم.قصدمون ازدواجه اما چون اونا سنتی هستن مادرش راضی نمیشه که عروسشون از شهر دیگه ای باشه البته خوده اون اقا اینجوری میگن و میگه من میگم بهشون اگه شک داری و صداشونو ضبط میکنم یا حتی فیلم میگیرم ببینی.منم شک ندارم بهش.تو این مدت فقط تلفنی بوده و دو دفعه بیرون قرار گذاشتن حتی دست همم نگرفتیم نه کادویی چیزی خریدن واسم نه هیچی.بنظرتون چیکار کنم بگم خدافظ؟الانم وابسته شدم بهش😑🤐😢
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
عزیزم ازدواج فقط تفاهم باهمسرنیست...تفاهم با خانواده همسرم هست...باید تو رو بعنوان عروس قبول کنن که درآینده حرمتتو حفظ کنن.بخدا توکل کن. فقط خدا خیروصلاح بنده اش رو میخواد.برات دعامیکنم هرچی خیره بهش.
منظورش از گفتن اینکه خانوادش راضی نمیشن چیه؟؟ینی میخواد تلاش کنه نظر مثبتشونو جلب کنه یا نه؟این وابستگی بعد از ی مدت حل میشه.اگه میدونی اینده ای تداره این رابطه، ادامش نده.ازدواج این مدلی سختی زیاد داره.خیلی بیشتر از ازدواج سنتی و ازدواج مدرنی ک دوطرف همشهرین.اگه خانوادش تو رو نپذیرن و با اجبار پسرشون، عروسشون بشی، میتونی تحمل کنی دوستت نداشته باشن؟اگر خانوادش موافق بودن،یا اقا میتونست راضیشون کنه،اون وقت من ب شخصه توصیه میکردم بمونی تو رابطه.