عزیزم صحبت عروسی و مدلهای جدیدواینانیست
صحبت اینه که دوتاجوون اول زندگی یه پشت داشته باشن که کمی از نظر مالی ساپورت منه نه همه مخارجوحتی اگه یه گوشه خرج ها رو بگیره اینکه میگم عروسی بهترین ولاکچری ترین عروسی نیادتوذهنتون منظورم یه عروسی درحدخوب وابرومندهست اینجوری همعروس وهم دامادهم از نظر روحی یکم راحتترند ومیتونن خوشحال باشن ولازم نیست بفکر خرج وقسط وبدهی باشن هم میتونن با پس اندازشون زودتر خونه بگیرن وصاحب خونه بشن وماشین بخرند
من خودم اگه پدرشوهرداشتم که از نظرمالی کمی هوای شوهرموداشته باشه مطمئنا سریع توعقدخونه میخریدم یا دم دنای عروسی اینقدر حرص وجوش هرپرس غذا وخرکیلومیوهواینارونمیخوردم
ولی ازونجایی کهشوهرم فقط خودش بود سه سال بعدعروسین خونه دارشدم
کلا همش سخت بپد
الان یسری میگن خا خونه نمیخریدی مگه زیرچادرنمیشدزندگی کرد چقدرپرتوقع
یااصلا عروسی نمیگرفتی مگه عروسی چیه
لازم ب ذکره کهمن هم برای خودم وهم هرکسی رومیبینم میگم ازچیزایی که برای عروسه ب خاطر خوشیرینی ویا مثلا فکراقتصادی نگذرید
جاری من بخاطراینکه خرج نذاره رودست شوهرش سرویس حتی نازک هم نخریدعروسی هم نگرفت پنج سال فقط سرکوفت خورد که عجله داشت سریع زن برادرم بشه ازهمه چی گذشت خانوادهدش براش ارزش قائل نبودن که همینجوری دخترشونو مفت دادن.حتمامیخواستن سریع ازدستش خلاص بشن واینا
زنی که خرج داره ارح داره.تازه برای اینکه سریع خونه بخره اومدخونه مادرشوهرم بااون زندگی کته یکسال موندتواین یکسال اینقدر ازشون حرف وطعنه شنیدکه اخر گفت میرم مستاجری همونجوری خنهمیگیرم بعدا ولی اینقدر مادرشوهرمخودشوپیش برادرشوهرم شیرین ولوس کرد که بین زن وشوهر شکراب بود واحترام لینشون رو برد
خلاصه لطفشوگذاشتن پای عیبو وایرادی که خدایی هیچ عیبی نداره وچنددد سال فقط سرکوفت خورد
خلاصه الان درحال طلاقند
بجای اینکه قدرشناس باشن فقط سرکوفت زدن که مگه هیچکس از این چیزامیگذره حتما یه چیزبوده ویه عیب وایرادی داشته میگیم باباقصدش دوست داشتن شوهرش بود وخونه خریدن میگن نه میترسیدپسرماروازدست بده
خودش میگه تاروزی که زنده م به همه میگم همه چیز حتی اگه شده درحدساده وسبک بگیرین مثل عروسی یاسرویس ولی حتمابگیرین چون بعدابی ارزش میشین توچشم همه
میگه اگه دوباره بخوام زندگی تشکیل یدماینیدرخرج رودست طرف مقابل میذارم تااینجوری بی ارزش بهمنگاه نکنند