خواهرشوهرم تا حالا چند بار خودشون، خودشونو دعوت کردن خونمون. ولی اصلا براش مهم نیس ما بریم خونش. میذاره به مدت میگذره باز میاد خونم.
مهمون حبیب خداست... اما من از این زرنگ بازی ها و این احترام نذاشتن ها بدم میاد.
حالا به شوهرم میگم یه روز زنگ بزن بریم خونشون. خودشو به اون راه میزنه.
خیلی پرروان.