۲۵ سالمه
عزیزم واقعا هر کس یه جور میسوزه
ببین وقتی میگی قفل و رمز نداره پس این نشون میده اون چیزی مخفی نداره از وگرنه میتونست رمز بزنه
مثلا ما الان یه کاری میکنیم که از نظر خودمون مشکل و ایرادی نداشته درواقع موجه بوده اما همین از نظر آقایون فرق داره
شاید اون لحظه شوهرت فکر کرده تو داری وارسیش میکنی اون رفتارو داشته
یا اصلا شاید پسر خاله ش حرف بد زده اون نخواسته تو ببینی
مثلا شوهر من با همکار و یا داداشش حرف میزنه میره داخل اتاق خواب منم عصبی میشم و دعوا میکنم که چرا پیش من حرف نزدی ؟یه سری دید هی من دعوا میکنم گوشی رو آورد گذاشت رو گوشم همون لحظه دیدم شنیدم همکارش از هر کلمه ش ده تا حرف زشت داخلش هست منظورم مثبت ۱۸ از این حرف ها بود بعد شوهرم بهم گفت برای همین میرم داخل اتاق چون نمیخوام تو اون حرف های بد رو بشنوی
برای هر کاری باید سوال کنی بپرسی ازش اگه نپرسی دلخوری ایجاد میشه
راستی کتاب چیزی های که مادرم نگفت پدرم هم نمیدانست از دکتر جان گری
حتما بگیر بخونش
و کتاب زنان ونوسی مردان مریخی
اینا به من خیلی کمک کرده حداقل در حل مشکلات این چنینی
و اینکه آروم بگیری و پی به تقصیرات خودتم میبری من قبلا فکر میکردم همش مقصر شوهرمه اما بعدش با خوندن این کتابا فهمیدم منم کم بی تقصیر نیستم