میگن بخت یکی از دخترای فامیلمونو بسته بودن دعا رو لباسش نوشتن لباسو انداختن تو دهن سگ و.. نمیتونست ازدواج کنه تا رف پیش این دعا نویسا و.. حالا ازدواج کرده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یه چیزی بگم من ،من اصلا اعتقاد نداشتم ۲۵ سالم بود درسم تموم بود و سرکارم بودم مامانم رفته بود پیش یه شیخ پیر که قران باز میکرد یه ادم خیلی قدیمی ،ظاهرا بدون اینکه من بدونم نگران اینده و ازدواجم بودن
اون پیرمرد به مامانم گفت سال بعد همین موقع دخترت با یه پسر خیلی خوب ازدواج میکنه و خوشبخت میشه و توی سن ۳۴ سالگی یه اتفاق خیلی خوب براش میوفته که زندگیش عوض میشه،من سال بعدش ازدواج کردم
. ضربان قلبم دخترم ماهورا😍💋🤱 من دختر بدی بوده ام ! برای انکه پسری دوستم رادر ماشین ببوسد تمام خیابان را کشیک داده ام ! من به موتور سیکلت هایی که باسرعت از کنارم ردشده اند بلند گفته ام (سگ پدر..) من اینجور مواقع سرم رانینداخته ام پایین؛ مودب نبوده ام و شورش رادرآوردم ام ! زبانم دراز بوده ! من رژ لب هایم را بالای لبم زده ام ! من دختر قرتی فامیل بوده ام ! من دختر بدی بوده ام که روی ابرو ها و موهایش رنگ گذاشته !! دخترِ بدِ کمر باریک ..دختر بدِ زبان دراز ..دختربدی که وسط کتابهایش خوابش میگیرد ..انگشت تفی اش را به صفه میزند دختر بدی که هیچوقت آدم نمیشود😍
و الان که ۳۴ سالمه منتظر اون اتفاق خوبم ،یهویی دوباره کنکور دادم شاید منظورش این بود نمیدونم،ولی اون پیرمرد همون سال فوت شد خیلی معروف بود فقط اصلا بابت حرفاش پول نمیگرفت