اصلا قشنگ نبود عزیزم
یه دو تا برادر بودن یکیشون بزرگتر و یکی کوچکتر اصالتا کورد بودن اما خونواده شون تو بمباران فوت شده بود اینا هم تهران زندگی میکردن الان یه شرکت داشتن وضع مالی توپ
بعد پسر بزرگه آدم معقول خوبی بود
اما کوچیکه خرااااب بود
یه دختره عاشق پسر بزرگه میشه بعد طی اتفاقاتی کم کم کوچیکه عاشق ذختره میشه و در آخر ازدواج