چقد خودش وخانوادش خدانشناسن اگه دخترخودشونم بود راضی میشدن به همچین نوع زندگیی، شوهرت از مسولیت میترسه بخاطرهمین نمیبرتت تووجودخودش نمیبینه که مراقبتون باشه باپول فرستادن ازیرش در میره،تو تامیتونی به بهونهذهای مختلف ازش پول بکش پس انداز کن یه باربه بهونه دکتریه بار واسه تعمییر وسیله، لااقل یه پشتوانه مالی واسه روز تنگت اگه کارتون ب طلاق کشید
فقط یه کاری کن از پول کم نیاری یه درآمدی واسه خودت جورکن مستقل شو جداشو شوهرت ازتو ۱۴ سال بزرگه به فکرخونواده نیست بهتره جدابشی باهاش حرف بزن بودم ،توحال اول جوونیته عزیزم غصه نخور خدابزرگه
اگه نمی خوای جدا شی سعی کن کاری کنی بهت خوش بگذره هرچند اصلا قایل تحمل یست اینطوری زندگی کردن. پسرت هم بزرگ شد فردا طلبکاره ازت بذار باباش ببره خودش بزرگ کنه. تو هم جدا شو. من تا الن هیچ وقت به هیچ کس نگفتم جدا شو. ولی اینجوری زندگی کردن خیلی سخته.
یا به حرف اون کاربر گوش بده بگو باشه ماهم ببر اونجا توی یه خونه ی جدا خودت هم جدا زندگی کن حداقل اینطوری میاد به بچه اش سر بزنه
بگو پس ازکی پول بگیرم شوهرمه باید خرج من وبچش بده، خودش بالا سرمون نیست پولم نده، داره میسوزه انتظارداره واسه مادره هم خرجی بفرسته،
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
