2777
2789
عنوان

عقدم

246 بازدید | 11 پست

خانما برا عقد محضری ک فقط منو مامانو بابامبم با همسرم و خانوادش ارایشگاه لازمه ؟چی بپوشم؟(محضری میگیریم چون عقد و عروسی باهمه الان فقط محضری)

خدایا تو بساز.....تو بسازی قشنگ تره. 

یه کت شلوار شیری یا سفید با چادر سفید و میکاپ و یکمم ارایش مو قشنگه بنظرم

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد

من رفتم، شینیون ومیکاپ ساده... 

اما واسه موهام پشیمون شدم چون اونجا که شال و چادر سرم بود فقط کله گنده شده بودم😁

بعدش رفتیم خونه چند تا عکس گرفتیم

                                   خدایا شکرت🙏                                      ذخیره تخمدانم کمه اگه سوالی در این مورد داشتین تاپیک آخر خودم بپرسید جواب میدم.     👇🏻👇🏻👇🏻                                              👨‍👩‍👧                                    بدن پس از زایمان عزیز من!                                      اول از همه من از تو متنفر نیستم، برعکس، من خیلی بهت افتخار میکنم.   تو یک انسان کامل رو در خودت رشد دادی، او را گرم و ایمن نگه داشتی و به او اجازه دادی تا رشد کند، سپس با شجاعت و از خود گذشتگی او را رها کردی تا به دنیا بیاید.   تو اورا تا زمانی که توانستی تغذیه کردی و من به این افتخار میکنم!!!         تو شکست نخوردی، تو کارهای شگفت انگیز انجام دادی... ممکن است متفاوت از گذشته باشی، اما زشت، آسیب دیده یا زخمی نیستی...     تو زیبا هستی و من به تو افتخار میکنم❤️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارایشگاه که نه اما برو برا اصلاح دو سه روز قبل .

یک کت شلوار کرم .کالبلسی 

نباتی  عسلی . اینجور رنگا بپوش سفید نپوش . 

رژ کالباسی با ارایش ملیح دخترانه . 

اگه سفید پوستی البته‌.


خداروشکر

من خودم عقدم محضری بود شنیون نکنی که فقط تو عکس ها کله گنده میوفتی . 

برو ارایشگاه یک میکاپ ملیح و بگو جلو موهاتو فرقتو درست کنن روسری یا شالتو ببر خودشون میدونن چکار کنن

خداروشکر

من ارایشگاه نرفتم خودم ارایش کردم و موهام رو  براشینگ کردم


چون عروسی هم ندارم عزیزانم اومدن محضر

دو تا خاله ام و یه شوهر خاله و خواهرم و مادر و پدرم


مبارکه استارتر


سایت از صدا پر است و از حرف خالی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز