بچه ها این جریان کاملا واقعیه ، تمومش بدون ذره ای تغییره .
من خودم یه تجربه ی خیلی جالب دارم که مال تقریبا دو سال پیشه ، دوستم همزاد داره ، ندیدتش ها ولی میگه حسش میکنه ، مث چشمام بش اعتماد دارم ، میگه مثلا شبا یه سایه رو حس میکنه ، یا وقتی تنها میشه یه صداهایی میشنوه ، یا توی اینه که نگاه میکنه تو تاریکی یه چیز سایه مانندو میبینه ،خلاصه بگذریم، دوستم اون اوایل که همچین چیزایی رو حس میکرد خیییلی میترسید ، به خونوادش گفت مادرش بردش پیش دعانویس دعا نویسه بهش گفت که همزادت بیداره و همونجا شد که فهمید این چیزایی ک حس میکنه مربوط به همزاده ، اقا من رفتم خونشون لا وسایلش ور میرفتم فارغ از این حرفا یهو بم گفت حواست باشه دستبندارو دستت نکنی ، من اصلا اعتقاد نداشتم گفتم میترسی ببرمش برا خودم؟گف نه بخدا دعانویس بم گفته همزادت قویه فلانه اگه کسی لباستو بپوشه یا وسایلتو اسفاده کنه با طرف همراه مبشه منم خندیدم دسبندشو دستم کردم گفتم برو بابا ، گذشت من یه جایی میخواستم برم برا اولین بار ، تا حالا نه من نه دوستم از دور هم ازش رد نشده بودیم ، روز قبلش دوستم گف کاش منم میتونستم بات بیام ولی خب نمیشد خلاصع گذشت فردا شد من رفتم اونجا و برگشتم بعدازظهر رفتم پیش دوستم که براش تعریف کنم چجوری بوده چه شکلی بوده اونجا ، دوستم گف اول وایسا یچیزی بت بگم