سلام..دخترموردنظر دوست خودمه و دوست خانوادگیمون که تقریبا بیست ساله همو میشناسیم.ازین دخترایی که کل عمرشو درس میخونده و اوقات فراغتشو بره کلاس ورزش و زبان و موسیقی و کتاب بخونه..الانم دانشجوی پزشکیه..رابطهشون با فامیلاشون معمولیه ..یعنی زیاد نمیرن و بیان ولی خانواده ما وابستهن و داداش منم دلسوز فامیل..بحث فامیل شد اینو بگم ما هنوز یسری فامیلامون توی روستا زندگی میکنن ولی اونا همشون اصطلاحا بچه شهرین و خب نتفاوت تر از فامیلای ما..یا مثلا داداشم خیلی شبا تا دیر وقت با دوستاش بیرونه..میدونم که توی گروه دوستای دانشگاهش دختراهم بودن و ارتباطشون خوب بود ولی نمیدونم دوست دختر داشته یانه ولی خب اون دختر میدونم که اصلا دور پسرا نمیره(نمیگم کی بده کی خوبه منظورم اینه که باهم فرق دارن)..
داداش من ارشده و منتظره بره سربازی و فعلا یه کار پاره وقت داره غریق نجاته.بعدم به رشتهش علاقه نداره واقعا که بتونه کار کنه..ولی ازش کارای دیگه بر میاد مثلا یه مدت تو قسمت فروش یه نمایندگی یه محصولات ساختمانی بود که هنوزم بخاطر قدرت بازاریابیش میگن بیا ولی بخاطر سربازیش نمیره..
خلاصه جونم براتون بگه من میگم درست نیست پا پیش بذاریم.خیلی فرق دارن باهم..ولی داداشم میگه بیست ساله میشناسیم همو..میگم اخه میشناسیمشون ولی شبیه هم نیستین شما اصلا.در ضمن عاشق چشم و ابروش نیست فقط میگه چون دختر خوبیه و خانوادهشو میشناسیم بریم
شماها تجربه دارین فانتزیای بزرگی که تو ذهن منه رو شاید ندارین..بیاین نظر بدین
وضع مالیمونم تقریبا هم سطحیم