2777
2789
عنوان

دلم از شوهرم گرفته

333 بازدید | 20 پست

اون ماموریته راهش دوره ،وقتی ۱۰ روز پیش اومده بود بهش گفتم بیا بریم بیرون شهر گفت باشه صبحش که بیدارشدیم مامانش گفت بیا بابا بزرگت ببر دکتر اونم میخاست ببرتش (اخه هر ماه که میادش ماباید یه روز به جای باباش بریم پدربزرگش جمع کنیم ماهم عقدیم خسته شدم بخدا)من هیچی نگفتم داشتم باخودم کنار میومدم ،ظرفای ناهار شستم به خودم گفتم وضوما میگیرم اخرکارسینک میشورم داشتم مسح میکشیدم مادرشوهرم اومد گفت ظرفای خونه خودتونم همینجوری میشوری گفتم چجوری گفت آشغالا دم فاضلابه منم تو چشماش خیره شدم هیچی نگفتم صلوات فرستادم رفتم نمازما خوندم بعدش اومدم گفتم اینطوری که نمیشه هرماه ک شوهرمن میاد ما باید بابابزرگ جمعش کنیم من خسته شدم بلاخره منم جوانم آرزو دارم شوهرم بمن قول داده منو ببره بیرون شوهرمم سکوت کرده بود با مادرشوهرم جرو بحثمون شد ،شوهرم گفت بپوش بریم رفتیم بیرونشهر باهم خوب بودیم اما از وقتی رفته ماموریت باهام سرد شده دیر ب دیر تماس میگیره میگه همش تقصیر توء عزیزم گفتم بمن نگو عزیزم حالا اونروز تاحالا باهام سرد برخورد میکنه ،(الان بهش زنگ زدم گفتم یه زنگ نمیزنی تو که اینجوری میکنی دارم ازت سرد میشم هیچی نگفت)دوست دارم همه چیزا بهم بریزم نمیدونم چیکار کنم،بنظرتون ازدل مادرشوهرم در بیارم؟چه رفتاری کنم؟

ینی چی پدربزرگش رو جمع‌کنیم؟؟؟؟؟


خدا هیچ بنده ای رومحتاج کمک کسی نکنه. 

دکلمه ای از زبان خدا : منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم. تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟   تو راه بندگی طی کن عزیز من... خدایی خوب میدانم! طلب کن خالق خود را، بجو ما را... تو خواهی یافت.   که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو. مگر‌ کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تو را از درگهم راندم؟   که می ترساندت از‌ من؟ رها کن آن خدای دور، آن نامهربان معبود. این منم پروردگار مهربانت، خالقت.    به نجوایی صدایم کن... بدان آغوش من باز است. قسم بر روز هنگامی که عالم را بگیرد نور، قسم بر اختران روشن اما دور :    * رهایت من نخواهم کرد *✌🙏  اللهم صل علی محمد و آل محمد. ( من ivf کردم، اگه سوالی در موردش داشتین بپرسین کمک تون کنم ) 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب بد مدل گفتی جمع کنیم چیه؟؟؟نمیخواد از دل ننش دربیاری چون زبونش دراز میشه به سرت.عادی باش وبه خود همسرت بگو ازبس دلم میخواست پیشت باشم اونطوری گفتم ولی خودمم ناراحتم واینا.ازدل شوهرت دربیار.چه زود میخوای بهم بزنی دختر اول کاری که زرنگ باش

منم از شوهرم دلخورم دیشب دیدم باز یه دست لباس نو برا خودش گرفته همین دو روز پیش رفتیم دو تا تیشرت برا خودش گرفت منم باهاش سرسنگین شدم آخه چه خبره مرد ماهی دو سه دست لباس برا خودش بگیره اما من باید حواسم به همه چیز باشه به من میگه تو هم خرج کن ولی اگه منم مثل خودش خرج کنم وسط ماه نشده باید کاسه چه کنم چه کنم دست بگیریم 😔😔😔

عزیزم به نظر من شما هم باید یکم خود دار باشی الان تو عقدی نزار تو مادر شوهرت روتون توهم وا بشه از الان اینجورین وای به حال بعدها باید به شوهرت میگفتی نه مادرشوهرت

در دلم آشوبی ست که خدا داند و من😔😔

مگه با مامانش چ جوری حرف زدی؟دعواتون چی بود؟راجع به چی؟راجع به شستن ظرفا؟

از دست دادنِ هر انسانی که از دست می دادم آزاردهنده بود. گرچه اکنون متقاعد شده ام که هیچکس کسی را از دست نمی دهد؛ زیرا هیچکس مالکِ کسی نیست. این تجربه ی مهمِ آزادی ست 
ینی چی پدربزرگش رو جمع‌کنیم؟؟؟؟؟ خدا هیچ بنده ای رومحتاج کمک کسی نکنه. 

منم دوستشون دارم اما خوده پدرشوهرم نمیره باباش جمع کنه همش جیم میزنه همش تو این دوسال که زمین گیر شده یا جاریم با شوهرش میره یا من و شوهرم میریم گاهی وقتا پدرشوهر مادرشوهرم میرن

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  6 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  5 ساعت پیش