منم اولا مادرشوهرم خوب نقطه ضعفمو پیدا کرده بود ه همش یه تیکه مینداخت بهم منم با چه حرصی جواب میدادم شوهرم دعوام میکرد بی احترامی میکنی ولی مقصر اصلیش مامانش بود.بخدا از روزی که هر چی بهم میگه اصلا محلش نمیزارم فقط با شوهرم مبگم و میخندم اونقدر حرص میخوره
من یه شب مردم صب پاشدم صبونمو خوردمورفتم پی زندگیم...
مثلا چنوقت پیش شوهرم با خاهرش بحثش شد بعد چند روز پیش رفتیم عروسی خودشون ماشین ندارن با ماشین ما قرار بود بیان بعد زنگ زده ب شوهرم میگه چون زنت دفعه پیش باهامون سرد برخورد کرده ما با شما نمیایم درحالی که مطمعنم فقط بخاطر بحث بین خودشو شوهرم نیومد
هیچ کاری نمیخواد بکنی یه روز در آینده ای نه چندان دور که خیلی زود میگذره متوجه میشی چقدر خوب بود کاری نکردم ارزش خود آدم بیشتر از هرچیزیه مثلا الان حدود 2سال گذشته اگه به اون روز فک کنی چی میگی به خودت؟
(آقا هستم ) مهربان باشیم، ببخشیم و لبخند بزنیم ... حس خوب قدم زدن در طبیعت رو از دست ندین (بخصوص کوهنوردی)، موسیقی خوب گوش کنین و به کسانیکه دوستشون دارین زنگ بزنین ... در تاریکترین لحظه های زندگی و در عمیق ترین شرایط سخت، اما خدا همیشه هست
هیچ کاری نمیخواد بکنی یه روز در آینده ای نه چندان دور که خیلی زود میگذره متوجه میشی چقدر خوب بود کار ...
اره ۲ سال گذشته از این تاپیکم امااا این دوسال رو زهرمارم کردن هر روز وقیحتر و جسورتر میشن نسبت ب من و زندگیم همینا باعث شده بشدت ازشون متنفرتر بشم.. دیگه خودم نمیخام حرصشون بدم ولی فقط میخوام خدا تو دهنی محکمی بهشون بزنه بلکه دلم خنک شه
اره ۲ سال گذشته از این تاپیکم امااا این دوسال رو زهرمارم کردن هر روز وقیحتر و جسورتر میشن نسبت ب من ...
ببین خیلی زود نتیجه ی کارهاشون رو دریاف میکنند اما به قول مولوی: گر تو با بد، بد کنب، پس فرق چیست؟
(آقا هستم ) مهربان باشیم، ببخشیم و لبخند بزنیم ... حس خوب قدم زدن در طبیعت رو از دست ندین (بخصوص کوهنوردی)، موسیقی خوب گوش کنین و به کسانیکه دوستشون دارین زنگ بزنین ... در تاریکترین لحظه های زندگی و در عمیق ترین شرایط سخت، اما خدا همیشه هست