نتونی شروع کنی به گفتن؟
اصن ندونی که باید از کجاش شروع کنی؟
وقتی همه چی تو هم گره خورده.
وقتی هرلحظه اشکتو در میاره؟
وقتی دختر کوچولوت نگاه میکنه و نمیدونه چطور ارومت کنه.
وقتی که به خاطر دل اونم که شده یکم اروم بگیری؟
دلت بسوزه ولی راهی نداشته باشی؟
جبران این همه بدبختیو کی میکنه؟
اصلا کی جبران میشه؟
چقد بد داره باهام تا میشه.
لطفا از دردای هم نپرسیم.
فقط برا حال دل هم دیگه دعا کنید.
خیلی محتاجم به این دعاها.خیلی تنهام خیلی.
اوهوم....
توکلت بخدا باشه دوست عزیزم
با تمامه سلول هام درکت میکنم😔😔
خدا به دلت ارامش بده
من الان حس تورو دارم☺
حالتو الان دارم الان اینقد گریه کردم چشام نمیبینه رفتم دکتر چشمم میگه چجور موندی با این چشات
این سالها اینقد زار زدم بهدا دارم چشمامو از دست میدم
من خیلی تنهام خیلی درد توی دلمو هیچکس نمیدونه از همه چی خستم خسته
شوهرم ازم دوره
غصه ی دوری شوهرم ک بیرون شهر کارمیکنه
غصه ی نازاییم ک فقط خودم میسوزمو میسازم باهاش...
من درکت میکنم چندساله دارم تظاهر میکنم خوشبختم هیچکس نمیدونه چه مشکلاتی دارم بعضی وقتا آرزوی مرگ میکنم
