سلام. من درحدود چهارسال وسه ماهه که ازدواج کردم.خوشبختانه همسرم بسیارفهمیده ومهربونه وزندگی خوبی دارم. اوایل ازدواج مادرهمسرم بسیاراصرارداشت که همسرم تنها وبدون من بره خونشون اماهمسرم قبول نکرد وباعث دلخوریها وحرف وحدیث های زیادی شد ودل مادرهمسرم بامن صاف نشد چون فکرمیکرد من باعث شدم ک همسرم تنهانره. حالا ک بچه دارشدیم دوباره همون اصرار رو داره برای اینکه پسرم رو تنهایی ببریم خونشون بذاریم وبرگردیم. دیشب علنا گفت من پسرتونو تنها میخوام.
من هم ب همسرم گفتم که توروتنها میخوام و دیگه باخانوادت کاری ندارم. بنظرتون اجازه بدم همسرم پسرم رو تنها ببره اونجا وبرگرده؟
خدایا تا تو کنارمی نمیترسه دلم...بمون پیشم مثل هر ثانیه از زندگیم ک بودنت رو واضحتر از هر بودنی حس کردم...مرسی ک بهم فرصت زندگی کردن،عاشق شدن،بچگی کردن و بزرگ شدن دادی...خدایا بابت همه نعمتهایی ک دادی و ندادی شکرت😍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.