من هستم
اون هفته اش پشت پا پزون برادرم و خانمش ومادرخانمش بوده رفتند حج تمتع
عروسمون اسمش ریحانه است سه تا خواهر داره یه برادر
خواهر اخریش سه تا بچه داره یه دوم دبستانی یه دوقلودختر و حواس پرته هنوزاش رونکشیده بودند جلوی مهمونا گفته وای چرا ریحانه وبچه هاش نیومدند خیلی گشنمه مون هست میخوایم اش بخوریم زنگ بزنید ببینیم کجاست تمام مهمونا حسابی خندیدند😂😂😂
یه بارم پسرعمه ی شوهرم رفته بود حج عمره چندسال پیش مجلس اش پشت پا پزون مفصل گرفتند توخونه شون که نوسازبود اما دیگ اش روگذاشته بودند نزدیک انباری توحیاط واش تقریبا اماده بود و همه ی دست اندرکاران اومدند یه لحظه بالا که استراحت کنند وبعد برند بکشند اماچندتابچه توحیاط بودند که یه باره چنددقیقه بعد بچه ها سراسیمه اومدند گفتند گربه افتاد تواش وسوخت
همه پریدند پایین و دیدند گربه سوخته و پریده ورفته تمام اش روریختند دور البته فقط قبلش یه قابلمه ی کوچیک داده بودند بردند دم مغازه ی شوهرعمه ی شوهرم ماهم قیافه ها ☹️😳😱 بعدهم کباب گرفتند و خوریدم وامدیم خونه من اون موقع عقد بودم 😂😂