سلام دو مرداد وارد هفتمین سال دوستیمون میشیم پدرش فوت کرد هنوز ۴۰ نشده پدر منو در اورده همش تا میایم حرف بزنیم بابام اینو میگفت تا میریم چیزی بخوریم بابام قلان چیو میخورد درکش‌میکنم سخته امروز اولین جمست که تنها موندن با مامانش اومدم دلداریش بدم پیام زده الناز ترو خدا 😐😐نمیدونم چجوری بهش نزدیک شم همه فکر و ذکرش شده مشکلاتش انرژیش منم افسرده کرده تازه پدرش بعد ۹۰ سال فوت کرد امادگیشو داشتن بنده خدا مریض بود خلاصه نمیدونم چیکار کنم کمکم کنین
حق داره. بی احساس نباش
زمان بده
درست میشه زمان میبره ولی مطمئنا خیلی بچه ننه هم میشه
سخته سخت
تو بگو ۱۰۰۰ سال عمر داشته، هیچکس امادگی مرگ عزیزشو نداره. حق داره
هنوز چهلم نشده صبور باش به هرحال عادت میکنه پدر مادر هزار سالشون هم باشه هرچه قدر بدونی امروز فردا میرن وقتی که برن پشتت خالی میشه و باورت نمیشه
مرگ عزیز ریشه ادمو میسوزونه اون ادم سابقم بشه دلش غم داره واس همیشه وتامرگش:(
نمیخادبپیچونتت
یکم تنهاش بذار
خب دخترا دیییر با مرگ پدرشون کنار میان
من یه دوست دارم فک کنم شش سال شد پدرش فوت کرده هنووووز میره تو فکر یهو و اشکاش سرازیر میشه
درکش کن لطفا
عزیزم به سن و سال ربطی نداره...خوب پدر خیلی پشت و پناهه...چند ماه باید بهش فرصت بدی تا با نبودنش کنار بیاد
دیگه تو این ۷ سال اخلاقش باید دستت اومده باشه عزیزم
تازه بعد از چهل روز نبود عزیز بیشتر آدمو اذیت میکنه
تا قبلش کا مراسم هست و دور و برشون شلوغه
سعی کن درکش کنی اون پدرشو از دست داده حالا هر سنی که داشته و هر دلیلی که برای فوتش وجود داشته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
