سلام.مهربونا دلم خیلی گرفته اگه میشه خواهرانه راهنماییم کنید.من چهارساله از دواج کردم دوتا بچم دارم شوهرمم مرد بدی نیس.سرکار میره و برمیگرده.مابه اصرار مامانم که یه مدت سکته کرده بود حالا الان خوب شده مجبور شدیم نزدیک خونش باشیم که منم ازش مراقبت کنم چون اون موقع بچه نداشتم شوهرمم صب تاشب سرکاربود.بقیه خواهربرادرامم ک بیخیالن.مجبور شدیم طبقه پایین بشینیم داداشمم بالا.تو این چهارسال به شوهرم گفتم بریم از اینجا بریم اما گوش نمیکرد.
چهارسال داداشم و زنش دقمون دادن.هروز دعوا راه انداختن هروز دق میدادن یه روز ابو باز میکرد که اب نیاد یه روز گازو قط میکرد یه روز اب گرمکنو خاموش میکرد یه روز درو باز نمیکرد.شوهرم میگف کوتاه بیا درست میشه بخاطر مامانت ک مریضه.
هر دفعه زنو شوهر دعوا میکردن زنش تو دعوا منو فحش میداد میگف خواهرت خرابه ج...ده ی فلانه.بچه هاش مال شوهرش نیستن.که به همین روز جمعه که عزیزه همش دروغه من یکسره تو خونمم یکسره با بچه هام سرگرمم تاحالا پامو کج نذاشتم
من یک زنم💪👧👩💎که میزنم به سیم اخر و میگم .منو ببین یه آدمم که از توئه پوسته تنم👌ندا منم،هوا منم صدای نسل ما منم.اگرچه بستی بالمو ...رها تر از رها منم😊😍اگرچه جنسه شیشَم.قوی تر از همیشه ام💪.نبین نحیفه ساقه هام .درخته کهنه ریشه ام🌳همیشه بوده باورم .که با تو من برابرم👌اگه قویه بازوهات.ب جاش منم یه مادرم💪(آهنگ زن از رانا منصور)
چند شب پیش منو شوهرم دعوا کردیم شوهرم رف بعد روز بعد اومد دنبالم رفتیم شاندیز با بچه ها حالمون عوض شه.شب ک اومدیم دیدیم پشت درو زده باز نمیکنع شیشه هارو شکست اضافه شیشه ریخت رو دختر یه ماهم