آدم با مادر قهر میکنه حرف بزنه باید سرتو بندازی پایین حتی اگر اشتباه کنه یه روزی میرسه که حتی از خودت عصبانی میشی که چرا خودمو یک ساعت از عشق مادری محروم کردم
وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت : زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیر مردی و من پیرزن