منم امشب رو دوست ندارم . همه جا تاریک برقای محلمون رفته تیر برقه که حیاط و روشن میکرد غروب سوخت ـ ماه گرفتگی از یه طرف . شوهرم هم که وم به دقیقه میره جاهای دور و بار میبره . هوا گرمه یه ربع از حموم درومدما ولی حس گرما بهم دست میده لز ساعت ۸غروب گولر رو دور تند یه سر تا الان کار میکته ولی اصلا انگار ن انگار باد گرم میخوره تو صورتم چون جلو در خوابیدم هی باد گرم میاد . خدایا خودت رحم کن طفلی خواهرشوهرم بعد ی ماه اوند خونه ما بعد ایتجوری شد . هر سری میاد یه چیز میشه یا زلزله یا سیل . بهش میگم ای بدقدم کلی میخنده میگ دفعه بعد با امکانات بیشار میام اتش فشان میارم یا زمین دهن باز میکنه غورتتون بده و تامام