من
تازه شب قبل از زايمانم بخاطر تامين پول اژانس و وسايل نورد نياز بيمارستان و ميوه شيريني برا مهمونا و...محبور شديم بريم تنها انگشتري كه داشتمم بفروشيم
هنوزم يادم مياد قبلم اذيت ميشه
گفتم پول جور كردي برا خرجاي جانبي ؟
گفت نه بريم انگشترتو بفروشيم منم تا لحظه نود فكر ميكرد شوخيه ميخواد برام طلا بخره
اصلا فكرشم نميكردم بخواد انگشترمو بفروشه