2777
2789

سلام.تو تاپیک قبلیم توضیح دادم جریانو.

پدرشوهرم قدیما یه دیکتاتور به تمام معنا بوده.حتی بچه هاشو جلو چشم مهمون میزده یا خرابشون میکرده.شوهرم بچه دبستانی بوده تو مدرسه شبانه روزی ثبت نامش کرده یه شهر دیگه.که مثلا مستقل بار بیاد.بچه هشت ساله رو؟!!از محبت مادر محروم بوده در حالیکه مادر ذاشته.بچه شبا تو خوابگاه میخوابیده..

الانم انتظار داره عروساشو خورد کنه ولی اونا هیچی نگن.جاری بزرگمو بدبختو از خونه بیرون کرده تازه عروس بوده مثلا.انداختتشون بیرون.(جاریم میگه یه بلاهایی سر ما اوردن که حد نداره)

من اصلا با جاریم جیک تو جیک نیستما.چون شهرامون دوره.و شاغله.نگین با جاری صمیمی نشو ک اصلا نیستم.با اینکه مشکلی با هم نداریم،سالی یکی دو بار اونم تو مجالس همدیگه رو میبینیم..

من و شوهرم دانشجو بودیم ازدواج کردیم.هر دفعه بحثی میشه میگه اونموقع هی زنگ میزدی میگفتی خواستگار دارم بابام میگه بگو بیاد خواستگاری😐😑در حالیکه من فقط یه بار گفتم.تا اینکع از شانس خواستگاری که داشتم نگو آشنای دوست شوهرم از اب دراومد.و دوستش گفته بود بهش که فلانی خواستگار اومده بود براش.



    Kiziim

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خب

تو تاپیک قبلیم نوشتم.ممنون میشم بخونی عزیزم🙏🙏🙏آخه بخوام اینجا تایپ کنم طول میکشه.

خونه پدرشوهرم مهمونم خیر سرم.اونم به دعوت خودشون.شوهرم مرخصی ندادن بهش با ما بمونه.مجبور شد بره

داره میاد دنبالم.یک ساعت دیگه میرسه

    Kiziim

عزیزم تو که نمیتونی بعداز این همه سال پدرشوهرت رو تغییر بدی پس سعی کن زیاد حرف تو حرفش نیاری هرچی گفت از این گوش بگیر از اون یکی در کن من که واقعا نتیجه گرفتم حداقلش اینه که ارامش زندگی خودت و همسرت رو بهم نمیزنی 

چه بلایی سر جاریات آوردن یعنی؟!

جاریمو نمیخواستن.بهش علنا گفتن ما تو رو نمگیریم.برادرشوهرمم عاشق جاریم بوده قایمکی عقد کردن.۰جاریم زن خوبیه ها.خیلی هم خوشبختن.زندگیشونو از صفر ساختن.پدرشوهرم پولداره ولی خخسیسه.یه قرون سرمایه نداده.تازه جلو فامیل و مهمون انداختشون بیرون.مال ۱۵سال پیشه این قضیه.۰جاریم حسابشون نمیکنه.

    Kiziim

الان شوهرم بیاد دعواس میدونم.چون خیلی ناراحته ازشون.

خواستم راهنماییم کنین چیا بگم.قرار بود دو روز بمونم الان شش روزه اینجام.انگار رو سوزن نشستم.میگن بمون مثلا محبت میکنن با حرفاشون اعصابمو خورد میکنن

    Kiziim

خیلی سخته

ببین همون لحظه باید جواب بدی

نه بعد از یک روز

مثلا میگن بابات تو رو زود داد

غش غش بخند بگو پس کی 2 سال تلاش میکرد بله بگیره

ببین وقتی همون موقع جواب ندی بعدا جواب بدی فایده نداره و ایجاد کدورت میکنه ولی همون موقع با خنده و ارامش جواب بدی حساب کار دستشون میاد

میگن زود ازدواج کرده بگو اره چرا جلوشو نگرفتید ما که حریفش نبودیم انقدر رفتو اومد که دیگه دلمون سوخت براش بعد بخند

چیااا بگییی؟ اصلا دلیل نداره به شوهرت حرفی بزنی قرار نیست هر کار بد و زشتی خلنوادش میکنن بگی. بگو همه چیز خوب بود خوش گذشت جات خالی. در ضمن میدونم پدر شوهرت بدرد نخوره اما شرعا و قانونا وظیفه کمک نداره. کلا یاد بگیرید هر کی ار چی داره مال خودشو نباید توقع داشت. منم پدر شوهرم میلیاردره و بساز بفروش کلی خونه داره اما اول زندگی تو یه زیر زمین ۲۰ متری رفته بودم. دلیل نداشت به ما خونا بده و ماهم نخواسته بودیم

یا واسه کارش نق زدن

بگو هر آن کس که دندان دهد نان دهد خدا رو شکر خدا رو داریم و پشتمون بهش گرمه خودشم برکت میده

یا بگو اره خدایی هیچکس قد من اذیت نشد تایمی که سرباز بود مثل یه مرد کار کردم خرج خونه رو کشوندم شما که در جریان هستید هر کی درک نکنه شما میدونید من چه سختی کشیدم تو اون زمان

رفت وامدو کم کن نمیتونی اونارو عوض کنی تاپیک قبلیتو خوندم به مادرشوهر بگو پسرت اومد خواستگاری من که ...

درسته.خودمون ساختیم تا الانشم.بهم میگه اومدی نذاشتی فلانی خدمتشو به موقع بره.نذاشتی کار گیر بیاره.پدرت فکر کرد ما پولداریم بدون شرط دخترشو داد.

حالا من تک دخترم و تو ناز و نعمت بزرگ شدم.نشد یک بار حتی بخاطر پول با شوهرم بحث کنم و توقع زیادی داشته باشم.دفع پیش که این حرفا رو زد عینا،مامانم از ناراحتی شدیدم فهمید قضیه چیه،انقد ناراحت شد و گفت غیرت نداری پاتو بذاری تو اون خونه.ولی منه خر نخواستم حرف و حدیث پیش بیاد

    Kiziim
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز