عزیزم کار به حرف کسی نداشته باشه و زندگی کسی رو نمیشه از رو ظاهرش قضاوت کرد ممکنه خودشون خیلی راضی باشن
داستان همکارم .....
یه همکار دارم 2 سال از من کوچیکتره اما وقتی اون اومد سر کار بعد از سه 4 ماه من ازدواج کردم وقتی گفتم عقد کردم کرد (چون با شوهرم همکاریم دوران نامزدیمون رو به کسی نگفتیم) یهو جلو همه همکارا حالش بد شد بردنش بیمارستان وحشتناک دلش میخواست ازدواج کنه یه دوست پ.... هم داشت هرکاری میکرد نمیومد خواستگاریش
بعد که تو اداره اینجوری شد یکی از همکارا یکی از دوستاشو اورد براش و یکسال بعد از من عروسی کرد و تو این یکسال که من متاهل بودم همش میگفت بچه نیاری منم کاری به حرف اون نداشتم خودم هدفم این بود که تا 3-4 سال بچه نیارم اما بعد از اینکه عروسی کرد خیلی سریع اقدام کرد اما تا 2 سال باردار نشد تا اینکه پارسال باردار شد و چندی پیش زایمان کرد اما متاسفانه خیلی بی فکر بود هدفش فقط ازدواج و بچه بود
شوهرش بیکار این هرچی در میاره باید تو خونه خرج کنه و بدهی های مجردی شوهرشو پرداخت کنه و شوهرش کار نمیکنه بهش میگه از اول همین بودم
کاش فقط کار بود به قول خودش میگه تو این سه چهار سال یه بار محبت ندیدم نه کلامی نه رفتاری میگه شوهرش هر شب تا دیر وقت با دوستاش بیرونه و حتی بعضی شبا هم تا صبح اینو تنها میذاره