2777
2789

منم خانواده شوهرم راضیشون نبود برا من با ی مکافاتی اومدن خاستگاری شب خاستگاری ب مامان و بابام گفت با تندی ک ما نتونستیم جلو پسرمون بگیریم و مجبور شدیم اومدیم بغضم گرفت هیچی نگفتن خانوادم بخاطر من دلم بحال مظلومی اون شب مامان و بابام میسوزه خیلی شب خاستگاری بدی داشتم الان خیلییی با هم خوبیم ولی حرفاشونو یادم نمیره 

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ......... یادگاری که در این گنبد دوار بماند

کلاازاینکه خودشونو ازهمه بالاتروبهترمیگیرن وهمش خانواده منو غیرمستقیم پایین میارن متنففففرم

حالاخوبه خودشون هیچ .... نیستن ها

شوهرمم مثل خودشون شده ازبس توگوشش خوندن

توکل به خدا . . .

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چند روز پیش عقد برادرشوهرم بود هیچکس موافق نبود ولی بخاطر اصرار زیاد قبول کردن براش هدیه ،سفره عقد ،پاگشا ،زیرلفظی و....گرفتن حسود نیستم ولی دلم شکست واسه من هیچچچچ کار نکردن هیچی 

سعی کردم خودمو کنترل کنم اما نشد اومدم خونه کلی گریه کردم آبرو پیش همه رفت همه میگفت برات ارزش قائل نبودن و....


خدایا شکرت بابت رسیدن به آرزوهام،هیچوقتتتت از خدا ناامید نشید ، امید و توکل معجزه میکنه .
پدرشوهرم منو به اسم همسر سابق شوهرم صدا زد

عوضی

سلام  من تک فرزندم آذر ۸۹با شوهرم دوست شدم اردیبهشت ۹۲عقد کردیم و مهر ۹۴عروسی کردیم و ۱۲فروردین اقدام کردیم برای بارداری ولی ۱۸خرداد ۹۸بچم سقط شد به خاطر تصادف دعا کنید این روزا زود بگذره و بشه ۳ماه تا دوباره اقدام کنم لطفا یه صلوات بفرستید تا زندگیم همچیش رو روال بیوفته            اگه م مشکلات برداریم زندگی شیرین میشه
بازم میری خونشون؟؟

اون مال اوایل ازدواجم بود الان شش گذشته بعد یه مدت خودش امد خونمون بعد هم التماسهای شوهرم که کوتاه بیام هم اینکه میدونستم تا ابد نمیتونم قهر بمونم اونم دیگه این حرف نزد ولی چه فایده حرفی که زد من نتونستم فراموش کنم بعد این همه سال

یه بار عقدم که نخواستم خواهرشوهرم منو آرایش کنه، مادر شوهر یه آرایشگاه پیدا کرد و البته اینم بگم که آخرای کارم، فرار کرد رفت تا پول آرایشگرو نده. خودم دادم. آرایشگره خیلی بد منو درست کرده بود. چندین سال بعد یه روز خواهرشوهرم با یه حالتی گفت راستش روز عقدت وقتی دیدم آرایشگره ریده توی سر و کله ات خوشحال شدم. 

یه بار مادرشوهرم توی دعوا بهم گفت حرومزاده و به شوهرم میگفت بزن توی دهنش

جدیدا هم خواهرش پشت تلفن یه حرفی زد که نفرینش کردم. چون مفصله دیگه توضیح نمیدم اما از خدا خواستم اتفاقی که برای من افتاده یا برای خودش بیفته یا برای عزیزش تا حال الان منو درک کنه تا دیگه اون نباشه قضاوت کنه

دلا معاش چنان کن گر بلغزد پای/ فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
اینکه بهم گفتن نازا خیلی شکستم خیلی😢

اره درکت میکنم چون تازه سقط کردم 

و بعد یه بنده خدایی زایمان کرد خیلی بهم ریختم حس بدی بود

سلام  من تک فرزندم آذر ۸۹با شوهرم دوست شدم اردیبهشت ۹۲عقد کردیم و مهر ۹۴عروسی کردیم و ۱۲فروردین اقدام کردیم برای بارداری ولی ۱۸خرداد ۹۸بچم سقط شد به خاطر تصادف دعا کنید این روزا زود بگذره و بشه ۳ماه تا دوباره اقدام کنم لطفا یه صلوات بفرستید تا زندگیم همچیش رو روال بیوفته            اگه م مشکلات برداریم زندگی شیرین میشه

یه بار با خواهر شوهرم بحثمون شد چون خیلی ذات بدی داره ...مادر شوهرم گفت پنج ساله ما اعصابمون داغونه زندگی نداریم (اوتموقع من پنج سال بود ازدواج کرده بودم) منم گفتم انتخاب بهتری می کردید که اعصابتون راحت باشه ...همیشه تو ذهنم میمونه..ولی من با رفنارم هم مادرشوهرمو و هم خواهر شوهرم رو شرمنده کردم .. الان که دوازده ساله عروسشونم خیلی عوض شدن من هم البته عوض شدم ...دیگه حرفها و تیکه ها برام مهم نیست ..چون به حماقت خودم که سر حرفشو ن اعصاب خودم و شوهرم رو داغون میکردم حرصم میگیره...زندگی کوتاهتر از این حرفاس که با این خاله خانباجی ها بگذره

امید آخرین چیزیست که میمیرد

یه بارمادر شوهرم دلمه برگ درست کرده بود بعد تو بشقاب من سه تا گزاشته گفت برا تو سه تا بسه دیگه ،برا بقیه پنج تا ،منم بشقاب خودمو با برادرشوهرم عوض کردم پدرشوهرم گفت چرا مگه شکم نداره خیلی ناراحت شدم

اصلا همیشه از این مدل غذا کشیدن بدم میاد ما خودمون غذارو میزاریم وسط هرکی هرچقدر دوست داشت بخوره 

یه روزخونه مادر شوهرم دخترشو دامادش  بودن منو شوهرم هم بودیم موقع خداحافظی کلی قربون صدقه شون ر ...

وا چرا

سلام  من تک فرزندم آذر ۸۹با شوهرم دوست شدم اردیبهشت ۹۲عقد کردیم و مهر ۹۴عروسی کردیم و ۱۲فروردین اقدام کردیم برای بارداری ولی ۱۸خرداد ۹۸بچم سقط شد به خاطر تصادف دعا کنید این روزا زود بگذره و بشه ۳ماه تا دوباره اقدام کنم لطفا یه صلوات بفرستید تا زندگیم همچیش رو روال بیوفته            اگه م مشکلات برداریم زندگی شیرین میشه
منم بچه دار نمیشم اوایل میگفت تا دوسال فرصت داری بچه بیاری الان ی ساله که فهمیدم شوهرمم مشکل داره بر ...

نمیتونم دلداریت بدم چون میدونم آدم چه حالی داره وقتی این حرفارو میشنوه ولی باید دل به امید خدا ببندیم وصبور باشیم اگه به صلاحمون باشه هیچ کاری پیش خدا نشد نداره،شاید مادر شوهرم این حرف با بد منظوری نگفته ولی اونشب خونه شون به هم میدونی چی گفت توی مجلسی که مهمون غریبه ام بود؟گفت اگه بچه بیاری روسرم جاداری😔😔😔😔😭😭😭😭😭😭،من چهار ساله ازدواج کردم از مرداد پارسال اقدامم که ماه دیگه نیشه یه سال کسی ام نمیدونه اقدامم والا میدونم اگه بفهمن اقدامموخبری نیس باید بدتر از اینام بشنوم

خدایا بنده هات بدجوری داغونم کردن.خودت منومیبینی چه روزای رو میگذرونم خودت به دلم آرامش بده خیلی محتاج آرامشم....1400/4/28
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792