خیلی ناراحتم چون تردید و ترس از جدایی ازارم میده، از طرفی، خسته م. وقتی ارومم دوستش دارم اما باز هم از روند رفتارش ناراضی و ناامیدم چون سر هر عصبانیت من قهرهای طولانی می کنه انقد که عاجز میشم و به دست و پاش می افتم.
شاید یه سری مشکلات مث اعتیاد یا خساست یا خیانت زیاد باشن و جوابشونم واضح، اما قهر کردن های طولانی به نظر همه زیادم چیز خاصی نیس. اما باوز کنید عصبی ترم می منه. چون می ترسم اگه یه کم تند برم قراره رها بشم.