من امروز باخانواده شوهر بیرون بودیم یهو مادرشوهر م‌گفت من‌سر عروسی بچه هام‌نزاشتم دی جی بیارم.خودشون‌دوست داشتن من‌نزاشتم.منم‌گفتم نه‌حمید دوست نداشت خودش اصلن.بعد خاهرشوهرم و مادرشوهرم‌میگفتن‌نه دوست داشت.در حالیکه من با شوهرم همون موقع صحبت میکردبم‌میدونستم دوست‌نداره و تو این‌مایه ها نیست.هی بهش گفتم حمید دوست داشتی .هیچی نگفت‌و سکوت کرد به جای اینکخ طرفه من‌رو بگیره.امشب عروسی دختر همکارش دعوتیم‌نمیدونم برم یا نه؟
چه بحث بی معنی ای کردی
😐😐😐😐😐
سر چه موضوعات بی اهمیتی بحث میکنید با همسرتون
بهتره بحث نکنی .خانواده همسر همیشه با ادمه چه بخوای چه نخوای پس خوب باش باهاشون اونام خوبیتو نفهمن خدا میفهمه و صد برابر خوبی به زندگیت میاره
والا من با شوهرم همیشه سر خانوادش بحث میکنیم دیگه هیچ مشکلی نداریم ولی آدم باید بیخیال بشه به حرف اونا که راحت زندگی کنه
چیز مهمی نیس
احتمالا دوست داشته و میدونسته خانوادش نمیزارن به تو گفته دوست ندارم
نخاسته از اول خانواده اش رو بد کنه ، بنظرم آدم بدی نیاد شوهرت
برو عروسی نزار این چیزا کدورت درست کنه
خب شوهرم به جای اینکه بگم خودم نمیخاستم سکوت کرد.چند بار بهش گفتم تو خودت نخاستی هیچی نگفت.
برو عروسی رو
چه بحث با مزه ایی.
جای من بودی چی
تو بد موقعیتی گذاشتیش. هر چی میگفت یه طرف ناراحت میشد.
شاید فکر کرد بعدا میتونه با شما راه بیاد و آشتی کنین زن و شوهرین دیگه.ولی اونا دلخور میشدن دردسر میشد.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
