من تو طلا فروشی بود.... زنجیر گردنبندم پاره شده بود رفته بودم طلا فروشی شوهرم هم اونجا بود داشت برای مامانش ساعت میخرید اصلا متوجه نشدم چطور شمارشو انداخته بود تو کیفم
بعد یک هفته اومدم وسایلای داخل کیفمو تعویض کنم با کیف دیگه شمارشو دیدم
اول خواستم بندازمش دور بعد کنجکاو شدم سیوش کردم رفتم تل گرام عکساش رو دیدم
دیدم خوشمل بود براش نوشتم سلام ولی اصلا نمیشناختمش بعدا بهم گفت منو یادته و بعد توضیح داد ک منو کجا دیدع