راستش من مدتی متوجه شدم که از اوایل عقدم تا الان که 12 سال از ازدواجم میگذره کلی برا من و زندگیم طلسم گرفتن. از زبون بند گرفته تا دعای سردی و... زندگیم داشت میپاشید که خدا کمک کرد و همه چیز رو درست کرد بخوام تعریف کنم خیلی طولانی میشه. الان ترسم از اینه که بازم زندگیم رو بهم بزنن. به همه شک دارم. این چیزا که عکسشون رو میزارم رو چند سال پیش مادر شوهرم داده بهم که بزارم تو خونم. تو یه کیسه پارچه ای دوخته و پلمبش کرده بود