خدایا خودت میدونی این حق من نیست.
چرا دستمو نمیگیری مگ من چ کردم.گناهم چی بود این از پدزومادرم.ک جدا شرن.بابا خودش در بدره.مامانم عصبی و عرغرو
خواهر برادرام ک انگار من وجود ندارن.
پنج سال با پدر مادر شوهر زندگی کردم.
نابودم کردت.شوهزم نداشت درس بخونم.زندانیم کرد تو خونه روزی هزلرتا تهمت ناموسی میزنه.
بخدای بالاسر تو لین پنج سال یک روزم بدون دعوا و فحاشی و گزیه نگذشت.من ب هیچکدوم از ارزوهام نرسیدم.تو ۱۶ سابگی شوهرم دادن.
ب فرمان مادرشوهرم دوتا بچه اوردم.من از حبس خانگی ام.هیچ دوستی ندارم.حتی با همسایه هم اجازه سلام ندارم.
الانم نادش مرده من باباشو نگه داری میکنم.
اما دریغ از ی تشکر.خالی.
هزارتومنم پول بهم نمیده.
دلم میخاد برم جایی ک هیچ کس نباشه.
تنها کسم شده این سایت.و دوباره زندگی کوفتیم رو تعریف کردم تا کمی سبک بشم
