2777
2789
عنوان

بی نام..خواستی بخون و بخند☺

179 بازدید | 16 پست

من خانما وضع مالی اوکی دارم ولی یه جورایی معتاد کارم...یعنی عشق می کنم با کار کردن با این که بیهوش شم نصفه شد....و یه جورایی این خصلت برام تو همسر اینده خیلی مهمه....

بگم براتون اقا یه خواستگار برام پیدا شد لوووکس ...منم فقط قیافشو دیده بودم و خوشم اومده بود ازش اونم عکس منو دیده بود و خواست قرار بزاریم یه جاهمو ببینیم..ولی گفته بودن که خودش کار نداره و با پول پدرشه کلااا...هیچی دیگه رفتیم همو ببینیم دیدم این خیلی با عکسش فرق داره....یه جورایی انگار عکسی که به من نشون داده بودن چندسال کوچیک ترش بود...منم چون به قدرت فوتو شاپ ایمان داشتم فاکتور گرفتم..این اومد نشست رو صندلی یه جوری از بالا به همه چیز نگاه میکرد که هی ریز   ریز  شروع کرد رفتن به اعصابم ..بعد منو رو که اوردن این اومد شام سفارش بده برگشت گفت استیک ..وسط خام ابدار با سس تند که نمی تونم قارچش خیلی برشته باشه و سسش نمی دونم چی تر باشه...فقط یاد مظلکمیت اون گارسون میفتم که بعد سفارش بلند بالای اون به من زل زد ....منم دقیقااااا این خر شرک گفتم پاستا با اب...اصلا لامصب دو متر زرون من غیب شده بود....بعد  این دیگه با یه پز و کلییی غرور شروع به صحبت کرد ...وسط حرفش گمونم یه گارسونی پاش پیچ خورد افتادزمین اینم فوری برگشت گفت فقط بلدن پول لگیرن کار بلد نیستن که....دیگه من اتیش گفتم....نمیدونم انگار اینقدر خودمو ریز ریز خورده بودم داشتم یهو فوران کردم گفتم خودت خجالت نمیکشی قد غول وزن داری قد زرافه گردن از بابات پول میگیری اومدی از یه گارسون که اینطوری واسه یه لقمه نون حلال زحمت میکشه  ایراد میگیری؟ با دوتا امپول بازو زدی با پول یکی لباس خریدی انگار رئیس چسب مسترایی(میدونم خیلی زشت بود ولی گفتم😏😣😣😣😥😥)...هم

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

بی ریخت بد قیافه بد لباس...سفیر کبیر انگلیس  اینقدر برای غذا خوردن ادا نداره...گوجه رو با کوفت نمیخورم قارچ خوب تو زهرمار بخوابه ...لعنتی...بعد دهنمو بستم و نشستم و یهو زد زیر خنده.....خدایی یعنی ترکید..منم دانم قد غار علی صدر وا مونده بود این چی میگیه دیگه....بعد خیلی اروم گفت خب من منظوری از غذا نداشتم و اینکه بیکار نیستم....منم فوری گفتم نمی دونستم خرج کردن پول پدر کار محسوب میشه

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

😂😂😂

👑خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من می‌گیری؛ نکند قبل از این که جانم را می‌گیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر کرامت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفاله‌ای شده باشم که تو جانم را می‌گیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که می‌گیری، جانم باشد و وقتی می‌میریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسان‌ها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستی‌ام سر جایش باشد. نه این‌که تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.👑

بعد دیگه غذا نخوردم....کیفمو برداشتم و تند برگشتم و موقع برگشت با کله رفتم تو شیشه به علت تمیزی زیاد شیشه ....واقعا نمیدونم پیش خودم چی فکر کردم که حس کردم کلا این محل در نداره

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

خوب کاری کردی    

خانما برا خانه دارشدنم صلوات مرسی🌹اگه دلت برادست خط بچگیت تنگ شدبادست مخالفت بنویس🌹چقدرسخت تنگ ماهی بودن بشکنی قاتلی نشکنی زندانبان🌹  

هیچی دیگه رفتم ....اونم رفت....بعدها فهمیدم من عکس برادر کوچیکه اینو دیده بودم و گویا اون برادر کوچیکه یه عشقی داشته که وقتی میفهمه مادرش منو میخواد  اسه پسرش بگیره زود برمیگرده و دوباره با پسره اوکی میشه مادرشم که می بینه ابروریزیه پسر بزرگش رو میفرسته که صاحب همون رستورانه بوده....دیگه کلا بعد اون قضیه ندیدمش...نه من سراغی گرفتم نه اون..ولی خدایی خیلی باهاش خندیدم....گفتم شما هم بخندین

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
چقد عجیب غریب

اره...دوستامم باور نمیکردن‌....اتفاقا الان عروسی کرده یه بچه هم دارن ...اون موقع هم نامزد داشت  یه جورایی ...اینم مامانش بزور فرستاده بود......ولی مادرش از اون مادرا بود 😁😂😂

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792